حلمادولماحلمادولما، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

حلما دولما

مرواریدهای عسلم

سلام دختر نازم مبارکه عزیزززززممممممم مرواریدات مبارک                               لبها شده چه خندون حلما داره دودندون                 مامانی واقعا نتونستم تو خونه برات جشن دندونی بگیرم ولی عوضش  دندونیتو با کمک مامان جون پختیم و با بابایی بین فامیلای نزدیک پخش کردیم انصافا خیلی خوشمزه شده بودن و شیک  اما کادوهای دندونیت ،مامان جون و بابا جون 100هزار تومن پول دادن .عمه بهناز یه ش...
26 آبان 1394

مسافرت حلما به مشهد مقدس

  سلاممم فرشته کوچولوی من اونقدر حرف واسه گفتن دارم برات ولی متاسفانه وقت کم میارم الان دقیقا ساعت  7:40 دقیقه روز 94/8/23 شما عروسکم رو خوابوندم کلی کار دارم ولی اول اومدم تا یه سر به وبلاگت بزنم بعد. جونم برات بگه  مامان جون از کجا مونده بودیم ...... آها از محرم .ششم محرم با مامان جون بابا جون وصدالبته  بابا جواد مهربونت عازم مشهد شدیم واسه اینکه راحت باشیم و شما خانم گل اذیت نشی تصمیمی گرفتیم با قطار بریم حرکت ساعت ساعت 9:30 دقیقه صبح سه شنبه 94/7/28 بود سفر عالی و معنوی بود خیلی برامون خوش گذشت البته مامانی یکم به خاطر کوچولوش اذیت شد هوا سرد بود ومن نگران از اینکه سرما بخوری .برخلاف مامان شما چه تو قطار چه تو هتل چ...
23 آبان 1394

اولین محرم حلما

امسال محرم با وجود تو رنگ وبوی دیگه ای داره نذر کرده بودم دخترم سلامت دنیا بیاد ببرمش مراسم شیر خوارگان واسه همین روز دوم محرم با مامان جون ساعت هفت رفتیم مصلا خیلی شلوغ بود هم جا پر بود از بچه های نازنازی مثل خودت  چون همشون بد خواب شده بودن بی تابی میکردن شما خانم کوچولوی خودم هم از اول مراسم خواب بودی آخر مراسم به زور بیدارت کردم تا بیایم خونه                 ...
16 آبان 1394

بدون عنوان

سلام عزیزکم دختر نازم خیلی وقته که نمی تونم مطالب مربوط به شما نانازم رو تو وبلاگت بزارم آخه تا می خوام لب تاب رو بیارم با چنان سرعتی میری روش که نگو   امان از دست تو .مامانی از وقتی که چهار دست و پا رفتن و یاد گرفتی هیچ چیزی از دستت در امون نیست  دوس داری به همه چیز دس بزنی خلاصه شیطونی شده که نگو شیرین کاریهات هم که به اوج خودش رسیده واسه بابایی آنچنان ناز میکنی که دلش غش میره با اسباب بازی اصلا میونه ای نداری ولی هر جا سیم میبینی فوری خودتو اونجا میرسونی بابایی میگه مثل دایی جونش مهندس مکانیک میشه ولی من آرزومه دخترم دکتر بشه .خیلی کنجکاوی میکنی چند وقتیه خودت می...
15 آبان 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حلما دولما می باشد